۴دیـــ ـــوآری

  • ۰
  • ۰

اورژانس اطفال!:دی

سه هفته س که کاراموزی ما از بخش بو گندوی ِ داخلی به بخش بو گندو تر تر تر جراحی مردان منتقل شده اما خب مث امروز ما همه جا بودیم و هستیم به جز بخش جراحی مردان!(بهتر :دی) .کلن امروز از اتاق عمل گرفته تا خونگیری و اورژانس و CPCR بودیم به جز بخش! چرا البته بودیم من ی لاین گرفتم تو بخش بعد دیگه ولو شدیم اینجا هایی که گفتم...

میخواستیم با بهادر یکی از مریض های بخش رو که اسکجول شده بود ببریم اتاق عمل ، مث همیشه بهادر جلو میرفت ما پشت سرش عین جوجه اردک میرفتیم تاااا رسیدیم سالن انتظار اتاق عمل و خب ما اونجا چشم مون افتاد به ی بچه چاهار ماهه که بعدن فهمیدیم پسر ه چون گفتن برا circumcision اومده! رفتم نشستم روی صندلی کنار مامانش که خالی بود همینجوری موهاشو ناز میکردم اونم اصن محلم نمیذاشت بیشعور!:-\  بچه ها اومدن پیش مون و رفت بغل ناهید(نامرد پرستار فروش!:-\  ) ، در این حین بهادر مریض رو تحویل داد ( ما البته باید تحویل میدادیم ولی خب بچه دیدیم دیگه!:-\  ). باز راه افتاد ما هم دس از کله ی کچل و لباس خنده داری که بچه ه پوشیده بود برداشتیم و  دنبال سر بهادر راه افتادیم!

رفتیم و رفتیم تاا رسیدیم به اورژانس ، داریم از جلو اورژانس اطفال رد میشیم ، بهادر میگه هرکی میخواد بچه بغل کنه میتونه بره اورژانس اطفال!:))

خو چیه مگه؟! بچه گناه داره وقتی اون شکلی چشاش دکمه ای ه بره اتاق عمل ما باید ی ذره بخلش کنیم یا نه؟!^__^

+ فرزانه اسم استاد رو حال میکنی؟!! بهاااادر!:)) والا چی چیه کامبیز شما! اینو در جواب کامبیز شما نوشتم ، تو دلم مونده بود!:))

  • ۹۵/۰۲/۰۶
  • ســاکنِ ۴دیــ ــوآری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی